رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

چاره ای نیست!

      اوضاع خیلی بده و منم سنسور های گیرنده ی غمم و احساس همدلیم بسیار بالاس...امروز داشتم میرفتم مدرسه که تو راه ی خانومی ی میز گذاشته بود که روش یک شیشه روغن زیتون و یک عدد خمیر دندون سنسوداین و دو تا ظرف فک کنم پیاز داغ با ی شیشه رب انار و ی شیشه دیگه که یادم نیست چیه گذاشته بود..

     اشتباه نکن! نمی خوام بگم بیاین جمع شیم به حالش غصه بخوریم...

     با خودم فک کردم که احتمالا دیده غدا ندارن بخورن و چیزای غیر ضروری خونشو برداشته اورده بفروشه...

غم زیاده، چاره ای هم نیست تعداد زیادی از مردمممون با حقوقای خیلی کم احتمالا ناچارن صرفه جویی های این مدلی کنن یا این که خیلی چیزارو فاکتور بگیرن حتی تو زمینه خوراک که همیشه میگیم تو ایران جوابه، از وقتی اینجوری گرونی شده، خودتون چند بار رفتین رستوران؟

نمیگم که باید مدارا کنیم یا باید چی، تصمیم خودتونه که بریزید تو خیابون، فرار کنین یا مدارا کنین تا درست شه...امابرای من که نمی تونم چشمم رو روی اینور چیزا ببندم، تنها راه ممکن اینه که بگم خب ! ازینجا به بعدم این صحنه هارو خیلی خیلی زیاد میبینی، چشمتو عادت بده و اگاه باش...با تنها غصه خوردن نه تنها چیزی حل نمیشه بلکه در اینده ی نزدیک خودت هم دچار میشی..اما چه کار میتونی بکنی؟ قوی بشی! تا جایی که ممکنه قوی بشی تا شاید دستت به جایی برسه و جز جونت ( که البته دم اونایی که میذارنش وسط واسه وطن گرم) چیز دیگه ای هم داشته باشی برای کمک و اصلاح...موثر تر واقع بشی ..تا بعد رفتنت حداقل میراث خوبی بذاری ...


خلاصه که : 
مایییم و نوای بی نوایی! 

بسم الله اگر حریف مایی ...

نظرات 1 + ارسال نظر
علی‌رضا میم سه‌شنبه 3 مهر 1397 ساعت 17:40

پری، امروز داشتم با یه دوستم که از شهرستان اومده و دانشگاه تهران درس خونده، با خواهرش تهران مستقرند و سعی دارند مستقل زندگی کنند حرف می‌زدم. خیلی ناراحت، عصبی و داغون بود.
یه جورایی می‌دونی، ماها به لطف حمایت خانواده شکممون حتما سیر میشه، هر شرایطی که پیش بیاد؛ البته کسایی رو «می‌بینیم» که در اولیات زندگی موندند و ناراحت می‌شیم و غصه‌دار. اونا باید چکار کنند به نظرت؟ چه دلگرمی‌ای میشه داد؟ آب داره بالا میاد. ماها از کمر بیرون آب هستیم و وقت و امید داریم، کسی که نزدیکای گلوش رسیده آب چی؟ دریچه‌های امید رو چطور پیدا کنیم و نشونش بدیم؟

مرحله اول به نظرم اینه که خودمون امیدوار باشیم و کمتر ناله کنیم ...یعنی منی که خودم هنوز میدم درونی نیست راهیی ندارم برای کسی که وضعش از من بدتره ...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.