رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

خواب ؟

     چرا  انقدر خواب برای من نقش مهمی داره ؟!

     پریشب خواب میدیدم که طی اتفاقاتی  پدرم رو از دست دادم و  وقتی بیدار شدم  ازین که دیدمش بی نهایت خوشحال شدم.

شب گذشته خواب دیگه ای نسبت به اشتباه یکی از عزیزام دیدم و با گریه از جام بلند شدم و دوباره وقتی بیدار شدم مشعوف شدم از اینکه خواب بودم ....

     همیشه همینطور بوده همیشه پای خواب هایی در میون بوده که نمیدونم از کجا میان و یا چشونه ، خب آره یک سریشون رو می فهمم ، اما توجیهی برای بقیه ندارم ...شاید برای اینه که مسائل عاطفی تا مدت ها برای من حل نشده می مونن 

     انگار که من دو تا دنیام ، یک دنیا صبح تا شبم و یک دنیا یک جای دیگه که با چشم خودش همه چیو میبینه مثل خواب الان بعد ظهرم که آشنایی رو بغل کرد و سعی کرد بهش بگه تو اشتباه کردی این کارارو کردی ، اما توروخدا بیا این قضایا ر برای من حل و فصل کن و با من دوست بمون ، یعنی دتایلی که تو خواب داشتم به اون دوستم از ناراحتیم می گفتم که اگه به یک روانشناس بگم خیلی راحت پته مو میریزه رو آب ، وقتی بیدار شدم هنوز تحت تاثیر فضای خواب بودم ، با خودم فکر میکردم خب آره اتفاق توی خواب باید بیفته ، و داشتم به این که به دوستم پیام بدم فکر میکردم اما یکم صبر کردم و یکم اون فرد رو برای خودم مرور کردم ، متوجه شدم که ای بابا ، شخصیت عزیز مهربون خواب من خوب نمی بینه مسائل رو ، دیدم که یکی دوبار همین قدر مهربون رفتم جلو و جواب نداده ، چیزی که اون پریسا درونیه نمی فهمه ، اینه که آدما دنیا رو مثل اون نمی بینن ، درکشون از مشکلات مثل اون نیست و همه چی انقدر ساده حل نمیشه که اگه اینطور بود شخصا ترامپو بغل می کردم و می گفتم حاجی قربون شکلت برم و بیا بس کن این کدورتا رو ..( لازمه بگم صحبت با اون دوست نامبرده از تابو هاست و به این راحتی نیست ، مگه نه پری بیرونیه هم این کارو می کرد )

    حالا  اومدم به اون پریسا هه بگم که آخه رفیق ، تو که اینطوری به من کمک نمی کنی ، میشه لطفا بذاری راحت باشم ...؟

میگی چیکار کنم الان ؟ 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.