رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

رشته ی وصال ابهام ها

هیچ اگر سایه پذیرد ما همان سایه هیچیم

شخصیت شناسی

تقریبا یک سالی میشه که درگیر این بحث خود شناسی شدم و ذره بین رو گرفتم رو رفتارای خودم

مباحث روانشناسی مختلف رو دنبال میکنم و خیلی وقتا حالم گرفته است و خیلی وقت ها ه میگم ایول چه باحال!!

اما حالا که انقدر روشون زوم کردم به نتایج جدیدی رسیدم 

رویکردی که داشتم این بود که این تیپ های شخصیتب وقتی به تو میگن که تیپت فلانه یعنی همین باش و تغییر نکن و دنبال راهی باش که این تیپ قراره موفق بشه ( که خب البته کمک می کنه ) اما داستان اینه که تست های ابتدایی به تو میگن تو الان رفتارت این تیپه و مطابق این داری عمل میکنی .

ریشه ی این رفتار ها چیه ؟ لایه های درونی تر و ارزش ها درسته! 

توی این فرایند به این نتیجه رسیدم که ارزو ها و چیز هایی که من رو به حسرت میبرند اصلا شبیه تیپ شخصیتی م نیستن یعنی مثلا هدف و رویایی که دارم واسه ی تیپ درونگراست نه برون گرا! یا برای رسیدن بهش باید خیلی منظم باشم و بتونم از زمان نهایت استفاده رو ببرم که خب شبیه اون تیپی که به من میگن نیست! پس تو قدم اول سعی کردم ارزو هام رو عوض کنم و برم سراغ پیزایی که باهاشون فیت ترم 

اما حالا بعد از این همه می بینم که نه! قصه اساسا چیز دیگه ایه ! تو رفتار الانت رو میشناسی مثل اینه که ی پروژه بهت تحویل داده شده و ددلاینش  زمان مرگته و تیپ رفتاری ای که الان داری فارغ از هر علت ارثی یا محیطی ای مثل شرایط اولیه پروژست، این شرایط اولیه استادت رو مجاب نمیکنه که به هدف و تحویل پروژه نرسی ! بلکه باید شرایط اولیه رو درست بشناسی و در راستای هدفت هدایتش کنی ..

چه فایده ای این همه شناخت داره؟

خب باعث میشه ادم های دیگه و رفتار هاشون توجیه بشن و راحت تر پذیراشون باشی در واقع قدم اول اینه که می فهمی ادما خیلی باهم فرق دارن تو رفتار، این باعث میشه بتونی تو ی تیم بهتر کار کنی مثلا به جای این که به ی نفر بگی خیلی حواس پرتی و لطفا متمرکز تر باش بهش میگی که میدونم ممکنه سخت باشه اما اگه ممکنه c  ت رو یکم این جا بیشتر کن و بیشتر به کار بگیر، یا توی تقسیم وظایف بدونی چه کاری قراره برات چالش کمتری داشته باشه و یا این که تو ی تیم په افرادی لازم داری...

همه ی اینا فقط لباس کارت و ابزارت رو بهت میدن و اصلا و به هیچ وجه مقصد و محصول رو برات تعریف نمیکنن!!
 مثل هر پروژه ی دیگه ای یک جاهایی تو مسیر قراره شرایط ولیه کار تو رو نسبت به دیگران اسون تر کنه و تو با ی محاسبه ی ساده نتیجه ی دلخواه رو بگیری و یک جاهایی هم نه قراره هی نفهمی گیر و گور کار کجاست و راهی که بقیه یک روزه رفتن تو صدروزه بری...این شرایط برای همه است و اون اگاهیه کمک میکنه کاملا مسیر رو بهینه کنی ...



نظرات 1 + ارسال نظر
م. ق شنبه 20 مرداد 1397 ساعت 10:38 http://ba-mokhatabhaye-ashna.blogsky.com

من هم مثل تو خیلی درگیر مسئله خودشناسی هستم. شیفته این حرف صادق هدایتم که : می ترسم بمیرم و هنوز خودم را نشناخته باشم. خیلی درگیر مکتبها و نظریه های روانشناسی بوده ام اما الان راه تازه ای پیدا کرده ام.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.